پارک آب و آتش و مهمونی تداعی جون
روز یکشنبه 25 خرداد ماه با چند تا از دوستان تصمیم گرفتیم بریم پارک آب و آتش تا یکم بچه ها آب بازی کنن راستشو بخواهید اول راضی نبودم چون دقیقا یه هفته بود که وانیا را از پوشک گرفته بودم خیلی سختم بود راه دور برم ولی بالاخره تصمیم خودمو گرفتم شیما جون زحمت کشید اومد دنبالمون سر راهش حدیث و مشکات رو هم برداشته بود اونجام مریم و سولماز بهمون ملحق شدن بعد از اونجام رفتیم از منصور بستنی خریدیم و رفتیم یه پارک دنج تو خیابون ملاصدرا یه 2 ساعتی هم اونجا بودیم واقعا خوش گذشت برای روز چهارشنبه هم تداعی جون دعوتمون کرده بود با حدیث و شیما رفتیم و اونجام مریم و سولماز و ماهور بهمون اضافه شدن بی نهایت خوش گذشت مرسی از دعوتت تداعی جون ...